نویسنده: لادن بهبودی




 

کشتی نفرین شده

در مورد کشتی های بی سرنشین و سرگردان در آب ها، تاکنون داستان های زیادی شنیده اید. معروف ترین داستان در مورد سرگذشت کشتی مری سلست است که هنوز هم سرگذشت آن در هاله ای از ابهام قرار دارد. اما این کشتی قبل از اینکه نام مری سلست بر آن گذاشته شود آمازون نام داشت. کشتی آمازون در سال 1861 در جزیره اسپنسر در نواسکاتیا نامگذاری و افتتاح شد و درست 48 ساعت پس از آغاز فعالیت، کاپیتان آن به طور ناگهانی از دنیا رفت. آمازون در اولین سفر خود به یک سد ماهیگیری برخورد کرد و بدنه آن شکاف برداشت. وقتی کارگران در حال تعمیر بدنه بودند، کشتی طعمه حریق شد و بخشی از عرشه آن سوخت. مدتی بعد از شروع سومین سفر دریایی در اقیانوس اطلس، آمازون با کشتی دیگری تصادف کرد. سرانجام در سال 1868 این کشتی بدیمن و بدشانس در ساحل نیوفوندلند لنگر انداخت و صاحبانش تصمیم گرفتند آن را به خریدان قراضه بفروشند اما این پایان سرنوشت عجیب آمازون نبود. در سال 1827 کاپیتانی به نام بنجامین بریگز کشتی آمازون را پس از سال ها بیکار ماندن خریداری کرده و به همراه خانواده اش به سوی دریای مدیترانه حرکت کرد و این درست زمانی بود که این کشتی به مری سلسلت تغییر نام داد.

چه بلایی بر سر جرمی برایت آمد؟

سرگذشت عجیب جرمی برایت از جمله داستان های عجیب و غریبی است که هنوز توجیهی برای آن پیدا نشده است. جرمی برایت در سال 1986 خانه اش را در کاس کانتی فیر ترک کرد و پس از آن خبری از او نشد. جرمی در آن زمان 14 سال داشت. او خانه را به قصد رفتن به خانه پدرخوانده اش ترک کرد اما پس از آن اثری از او پیدا نشد. حتی تلاش های پلیس هم نتیجه نداشت و هیچ ردپایی از جرمی پیدا نشد. انگار جرمی آب شده و در زمین فرو رفته بود. شایعات زیادی در مورد سرنوشت جرمی بر سر زبان ها افتاد. برخی می گفتند که خرس او را خورده و برخی معتقدند جسدش در تپه ها دفن شده است. برخی هم معتقدند فرازمینی ها او را دزدیده اند اما چرا هیچ گاه ردپا یا اثری از او پیدا نشد. حتی اسامی مظنونینی که پلیس آنها را دستگیر کرد، هیچ گاه منتشر نشد. البته خواهر جرمی که اندکی پیش از ناپدید شدنش همراه او بود، ادعا کرد که افرادی را با لباس خونی برادرش در کنار دریاچه دیده است. نکته عجیبی که اکنون پس از سال ها مورد توجه است، این است که افرادی که از پرونده جرمی برایت اطلاعات داشته اند، اکثراً مرده اند. تری استاینهوف که همراه با پسرخاله اش دیوید با پیراهن خونی در آن شب دیده شد، در سال 2007 به دلیل مصرف بیش از حد دارو در زندان مرد. در سال 1988 چهار دوست جرمی همگی با هم در یک تصادف رانندگی درگذشتند و دیگر دوست جرمی، جانی نیز در ژانویه 2011 مرد. پدرخوانده اش، اورویل گالست نیز در سال 2003 در 66 سالگی درگذشت. مادر جرمی هنوز پس از سال ها امیدوار است که پسرش را روزی پیدا کند یا خبری از او برسد.

تصویر فرازمینی ها در اهرام مصر

ظاهراً هر جا بشر از توجیه یا تفسیر پدیده ای عاجز می شود، پای موجودات فرازمینی به میان می آید. در اواخر دهه 1960 ادبیات غیرتخیلی یوفولوژی عامه پسند به سرعت رشد کرد و این ادعا مطرح شد که فرازمینی ها اجداد بشر را ملاقات کرده و آنها را در ساخت و ساز کمک کرده اند. آثار معماری در تمدن های بزرگی مانند اهرام مصر، استون هنج (آثار باستانی دوران نوسنگی در دشت سالیسبوری در انگلیس)، نازکالاینز (آثار تمدنی در سواحل جنوبی پروی امروزی) و بناهای جزایر ایستر (در جنوب اقیانوس آرام) از آن جمله اند. در اواخر سال 2010 رئیس دانشکده باستان شناسی دانشگاه قاهره، دکتر اعلا شاهین در کنفرانسی مجددا این ادعا را مطرح کرد و گفت این نظریه که فرازمینی ها به انسان برای ساخت اهرام گیزه در مصر کمک کردند می تواند صحت داشته باشد! اهرام گیزه یکی از شگفت انگیزترین ساخته ها در مصر باستان است که دانشمندان پرآوازه جهان در پی مطالعه و محاسبات گسترده خود به این نتیجه شگفت انگیز دست یافته اند که ابعاد آن در رابطه تنگاتنگ با ابعاد کره زمین است؛ یعنی نه تنها طول پیرامون قاعده هرم برابر طول نیم دقیقه قوس نصف النهاری است که از رأس هرم گذشته و دلتای رود نیل را در بر می گیرد بلکه دانش نوین پیرامیدو گرافی ثابت کرده است که بسیاری از ابعاد بنیادین بخش های گوناگون هرم، گویای شمار روزها، سال ها و قرن های خورشیدی هستند ولی متأسفانه نحوه محاسبه این اعداد از حدود 6800 سال قبل تا به حال هنوز مشخص نشده است همچنین مدارکی که در سطح جنوبی هرم یافت شده، ثابت می کند مصریان از این سطح به وسیله پدیده ای که فلاش نام گرفته، روزهای تعدیل بهاری و پاییزی را تعیین می کرده اند. افزون بر این، نور انقلاب زمستانی را نیز توسط گوی زرینی که در راس هرم قرار داشته، اعلام می کردند.
دکتر شاهین در توضیح بیشتر در مورد ادعای خود گفت که هنوز نمی توان به طور قطعی این نظریه را ثابت کرد اما اسراری در این اهرام وجود دارد که نمی تواند مربوط به زمینی ها و محصول علم بشر در آن زمان باشد. برخی برای اثبات این ادعا به نوشته های موجود در اهرام اشاره می کنند که اغلب از این موضوع سخن می گویند که از آسمان آمده اند. آسمان باز شده و نوری به زمین آمده و به آنها شیوه ساخت اهرام را آموزش داده است. حتی برخی در این مورد به نقاشی ها و تصاویر موجود در اهرام برای اثبات ادعای خود اشاره می کنند. در افسانه های مصر باستان به زیپ تاپی خدای آسمان اشاره شده که از آسمان به زمین می آید. آیا جملات اشاراتی به موجودات فرازمینی است که از آسمان آمده و به مصری ها برای ساخت اهرام کمک کرده اند؟

ارواح کنار جاده

یکی از داستان های عجیب و غیرعادی که در مورد ارواح گفته می شود، داستان ارواحی است که کنار جاده هستند. بیشتر این داستان ها به قرن ها قبل و زمان ارابه و گاری برمی گردد. هیچ کدام از روایت ها در مورد این حادثه مثل هم نیستند. به مکان یا کشور خاصی هم محدود نمی شوند. برخی از این داستان ها را تنها یک افسانه می دانند اما هستند افرادی که به این داستان ها باور دارند و معتقدند حقایقی پشت آن است. یکی از متداول ترین داستان ها، داستان روح دختر یا زنی است که کنار جاده ایستاده است. این دختر بسیار آرام و به نظر مؤدب است و از راننده می خواهد تا او را به خانه برساند. راننده زمانی که او را به منزلش می رساند، بعد از مدتی می فهمد دختری که او را در آن شب رسانده ماه ها قبل یا حتی سال ها قبل مرده است. در برخی موارد هم رانندگان افرادی را کنار جاده یا در خود جاده می بینند اما زمانی که به او نزدیک می شوند، ناگهان ناپدید می شوند. یک تفسیر برای این موارد امکان دارد و آن این است که رانندگان تنها سایه یا تصویری از انسان ها را می بینند؛ برخی هم این اتفاقات را حاصل وهم و خیال رانندگان می دانند که تحت تاثیر دارو و یا الکل هستند اما برخی از دانشمندان علوم ماوراء الطبیعه معتقدند که این ارواح متعلق به افرادی هستند که طی سال ها یا قرن ها بر اثر تصادفات رانندگی جان خود را از دست داده اند. برخی هم سر راه خود برای رفتن به مکانی خاص یا دیدن فردی خاص جان خود را از دست داده اند و همچنان منتظرند که تا خود را به آن امکان برسانند. این تئوری تا چه حد واقعیت دارد؟

پرواز یوفوها بالای مراسم عروسی سلطنتی

در کنار اخبار و گزارش هایی که در حاشیه عروسی نوه ملکه انگلستان در 29 آوریل منتشر شد یک خبر برای دوستداران خبرهای علمی تخیلی جالب توجه بود. خبر در مورد ادعای یک توریست است که گفته در روز عروسی از یک یوفو فیلم برداری کرده است. این فیلم دو دقیقه و نیمه یک شیء درخشان و سفید را بر فراز آسمان آبی لندن در روز عروسی در نزدیک بیگ بن نشان می دهد. این توریست در یادداشتی در مورد مشاهده این یوفو نوشته که این شیء شکل خود را عوض می کرد و هر بار حداقل 30 ثانیه در آن وضعیت می ماند و سرانجام هم از دید ناپدید شد. این خبر در حالی منتشر شد که قبل از آن یک افسر بازنشسته نیروی هوایی آمریکا پیش بینی کرده بود که فرازمینی ها برای دیدن مراسم عروسی کیت و ویلیام به زمین خواهند آمد. جورج فیلر یکی از متخصصان امور یوفوها می گوید که این فضاپیماهای عجیب و اسرارآمیز اکثراً هنگام برگزاری چنین مراسمی دیده می شوند. نیک پاپ از وزارت دفاع انگلستان نیز در واکنش به این خبر گفت که باید تحقیق بیشتری در این مورد انجام بگیرد. آیا این ادعا واقعیت دارد یا تنها برای جلب توجه بیشتر به مراسم ازدواج سلطنتی در انگلستان منتشر شده است؟

هیولای نامرئی

این داستان عجیب ماجرای دختری است که گهگاه از فرورفتن دندان های یک موجود نامرئی در بدنش، وحشت زده می شد و داد و فریاد می کرد. حتی زمانی که پلیس به کمکش شتافت، باز هم به فریاد زدن ادامه داد. هیچ کس نمی دانست این موجود ناشناخته که دندان های خود را در بدن این دختر بیچاره فرو می کند، چیست؟ و تا به امروز نیز کسی موفق به شناسایی آن نشده است.
این اتفاق برای دختر 17 ساله ای به نام کلاریتا ولانوا (clarita villaneuva) رخ داد. حالات این دختر به قدری حیرت انگیز بود که ماموران، رئیس پلیس را فراخواندند و او به نوبه خود پزشک مخصوص را بر بالین دختر حاضر کرد و سپس هر دو به زندان رفتند تا علت آن همه شلوغی و جنجال را پیدا کنند. پلیس این دختر را که از آوارگان جنگ بود و در خیابان های شهر مانیل سرگردان شده بود و عده ای دورش جمع شده بودند را پیدا کرد. این دختر مدعی بود که توسط یک موجود نامرئی مورد حمله قرار گرفته است. پلیس او را به زندان انداخت. تنها توضیحی که کلاریتا در مورد این موجود نامرئی می توانست ارائه دهد، این بود که این موجود شبیه به انسانی غول پیکر با چشمانی درشت و ترسناک و لباسی گشاد و سیاه رنگ بود و هر وقت که قصد حمله داشت، در هوا معلق می شد. پس از گذشت لحظاتی دختر دوباره شروع به داد و فریاد کرد و گفت که آن موجود وحشتناک بازگشته است و از میان میله های زندان او را مورد آزار قرار می دهد. پلیس آثار گازگرفتگی تازه ای را روی شانه و بازوی دختر مشاهده کرد. محل های کبودی به چیزی شبیه به آب دهان آغشته بود. ماموران با عجله رئیس زندان را مطلع کردند. پس از رسیدن رئیس پلیس و شهردار، پزشک مخصوص دختر را معاینه کرد. نکته عجیب و شگفت آور اینجا بود که هیچ کس قادر نیست تا پشت گردن و شانه خود را گاز بگیرد. صبح روز بعد وقتی که پلیس آماده شد تا او را به جرم ولگردی به دادگاه ببرد، دختر دوباره شروع به داد و فریاد کرد. این حمله حداقل پنج دقیقه ادامه داشت تا اینکه دختر در اثر شدت درد از هوش رفت و روی زمین افتاد. هیچ گونه آثار غش یا صرع در وی دیده نمی شد. محل های دندان گرفتگی واقعی بودند. پزشک بلافاصله شهردار و اسقف اعظم را خبر کرد. زمانی که شهردار و پزشک مخصوص او را به بیمارستان زندان می بردند، کلاریتا شروع به جیغ و داد کرد و گفت که آن موجود نامرئی دوباره به او حمله کرده است و این بار او تنها نبود بلکه یک موجود چشم درشت دیگر نیز به کمکش آمده بود. شهردار بعدا تاکید کرد که علائم کرد که علائم کبودی در اطراف گردن و سرانگشتان دختر دیده شد. سفر 15 دقیقه ای به بیمارستان زندان برای شهردار مانیل، پزشک مخصوص، خود دختر و راننده اتومبیل یک کابوس وحشتناک بود اما این حملات یکباره متوقف شدند و کبودی ها و محل دندان گرفتگی ها به تدریج از بین رفت و دیگر هیچ گاه چنین حادثه ای برای وی پیش نیامد. پس از این ماجرا شهردار اظهار داشت که «برای این واقعه شگفت آور هیچ توجیه قابل قبولی وجود ندارد.»
منبع: دانستنیها شماره 29